unavailable
unavailable
مقاله حاضر سیر کوتاهی دربارة پدیده ظاهرگرایی در فهم قرآن از صدر اسلام تا زمان حاضر است. ظاهرگرایی در فرقهها و مذاهب گوناگون اسلامی نمود یافته، ولی نزد همه آنان به یک معنی نبوده است و چه بسا تفسیری که نزد یک فرقه ظاهرگرایانه به شمار رفته، نزد فرقهای دیگر تأویلگرایانه شمرده شود. در این سیر کوشش شده با شیوه پدیدارشناسی به بررسی مکاتب ظاهرگرا بپردازیم و از اینرو، قصد داوری دربارۀ آنها را نداشتهایم. هرچند نمیتوان ادعا کرد که سیر کنونی، جامع همه افراد و مصادیق ظاهرگرایی است، ولی میتوان گفت که نمودها و مصادیق آشکار و روشن ظاهرگرایی را ارائه میدهد. گفتنی است که ظاهرگرایی در این مقاله شامل متنگرایی نیز میشود.
قرآن کتابی فهمیدنی است که آیات آن بر قلب پیامبر خاتم نازل شده تا کار هدایت بشر را بدان سامان بخشد. یکی از مهمترین مباحث دربارة قرآن، امکان فهم آن و چیستی و چگونگی این فهم است که در اصول فقه با عنوان «حجّیت ظواهر» مورد توجّه قرار میگیرد. در بحث حجّیت ظواهر گروههای مختلفی سخن راندهاند که از خودبسندگی قرآن در فهم تا ناممکن بودن فهم قرآن طیفی از نظریات را تشکیل میدهند. میرزای اصفهانی از جمله فقهای معاصر است که بیانی تازه از نظریّة مشهور فقهای امامیّه مطرح کرده که در آن حجّیت ظواهر با حفظ استقلال قرآن و عترت در حجّیت اثبات میشود. در واقع از آنجا که بشر «مخاطب بالعرض» قرآنی است که «ذکر» و رسول آورندهاش «مذکّر» دانسته شدهاند، برای رسیدن به ظهور آیات و دریافت قرائنی که به بپاشدن یک آیه و دلالت الفاظ آن بر معانیِ مورد نظر گویندهاش دلالت میکنند، نیازمند مراجعه به «مَن عنده علم الکتاب» است تا او را با تبیین قرائن متصل عقلی و منفصلی که یقین عقلایی در انعقاد ظهور از لفظ را سبب میسازد، برساند.
مفهوم رؤیت خداوند بهطور عام و درخواست رؤیت از سوی حضرت موسی(ع) در آیه 143 سوره اعراف بهطور خاص، یکی از شبهات بحث برانگیز کلامی است که نظریات مختلفی در مورد آن بیان شده است. نگارنده در این نوشتار اهم نظریات مطرح شده را بیان کرده، هر یک را مورد بحث و ارزیابی قرار میدهد و با اعتقاد بر اینکه درخواست حضرت موسی(ع) با لفظ «أرنی»، درخواست برای رؤیت ظاهری خداوند بوده است، مباحث و ادلهای را برای اثبات آن بیان داشته، اظهار میدارد که این درخواست، در حقیقت ادامه و پیرو درخواستهای بنیاسرائیل از موسی(ع) بوده است. چنان که در آیاتی از قرآن کریم نیز بدان اشاره شده است. در پایان پس از ارزیابی مباحث مطرح شده، به بیان نظریاتی در مورد توبه حضرت موسی(ص) و فلسفه توبه ایشان میپردازد.
هدف این مقاله پاسخ به این سه پرسش است:1. ترتیب اهمیت ابعاد دینداری در نظر مردم و متخصصان دینی چگونه است؟2. چه تفاوتی میان نظر مردم و متخصصان دینی درباره درجه اهمیت ابعاد دینداری وجود دارد؟3. چه تفاوتی میان نظر مردم و متخصصان دینی درباره درجه اهمیت ملاکهای دینداری وجود دارد؟روش تحقیق پیمایشی و جامعه آماری کلیه افراد پانزده سال به بالای خانوارهای شهر مشهد و حجم نمونه 464 نفر است که با روش خوشهای، دو مرحلهای، قشربندی متناسب، و تصادفی سیستماتیک، همراه 10 نفر از اساتید رشته الهیات دانشگاه فردوسی مشهد انتخاب شدند. روش گردآوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد بود. نتایج نشان داد که مهمترین ابعاد دینداری در نظر مردم و متخصصان به ترتیب درجه اهمیت میانگین عبارتاند از: اصول دین، فروع دین، ضروریات دین (واجبات و محرمات)، اخلاق و شعائر، مستحبات و مکروهات. در مورد درجه اهمیت اصول دین، واجبات و محرمات و اخلاق و شعائرمیان مردم و متخصصان تفاوت معنیدار وجود ندارد، لیکن در بعد فروع دین و مستحبات و مکروهات تفاوت وجود دارد، به گونهای که مردم بهطور معنیدار به فروع دین کمتر و به مستحبات و مکروهات بیشتر از متخصصان اهمیت دادهاند. درصد توافق نظر در تعداد ملاکهای اصول دین 100درصد، فروع دین صفر، واجبات و محرمات 3/88 درصد، مستحبات و مکروهات 3/58 درصد، اخلاق و شعائر 68 درصد است.
امکان صدور معجزه و کرامات از ناحیة امام معصوم(ع) و رابطه آن با علم غیب امام(ع)، موضوعی است که نویسنده آن را از دیدگاه برخی از متکلمان شیعه به اجمال مورد بررسی قرار داده است. در بخش پایانی مقاله هم، منابع تاریخی ثبت کرامت و معجزات حضرت رضا(ع) را متذکر شده و به چند کرامت مشهور اشاره کرده است.
کرامت در منظومة فرهنگ و اعتقادات اسلامی بهویژه تشیع پدیدهای ممکنالوقوع است؛ نویسنده بر این مبنا و با آوردن دو نمونة تاریخی و یک نمونه معاصر از مآخذ معتبر در مقام اثبات امکان وقوع آن برآمده است. گرچه به باور برخی از عقلگرایان، کرامت که «خرق عادت» است مخالف قانون علیت پنداشته میشود. امّا باید توجه داشت که علتهای معنوی و غیر مادی در این جهان وجود دارد که تحقیقات نوین هم آن را تأیید میکند، و میتواند سبب حوادثی غیر معمول شود.ضمناً از منظر آسیبشناسی این نکته یادآوری شده که بسا بزرگنمایی یا پیرایههایی که بر یک کرامت بسته میشود اصل آن را مورد تردید قرار میدهد.
از دیرباز به یادگار از دورة تیموری چندین قطعه سنگ قبر، در محیط باز قبرستان روستای تبادکان مشهد با نام مزار سادات شناخته میشده است. به عللی ناشناخته در اواخر سال 1386 بر روی این سنگ قبور بقعهای ابتدایی بنا میشود. در پی درخواست مسئولان محلی روستا برای تحقیق از این محل، گروه تراجم و انساب بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی نظر به رسالتی که در واکاوی و بازشناسی بقاع متبرکه دارد، در دو مرحله تحقیق میدانی جامع و بازیابی آن در محیط کتابخانهای، نتیجة آن را ارائه میدهد. دستاورد این پژوهش ضمن بازشناسی اجمالی سه تن از سادات دورة تیموری و صفوی و همچنین دو نفر از شخصیتهای صاحب اعتبار غیر سید تبادکان، پرداختن به مباحثی از علم انساب و مسیر مهاجرت سادات ناحیه توس میباشد که در جمعبندی آن میتوان تا اندازهای در زوایای پنهان این آثار تاریخی که هماینک جنبة زیارتی یافته است، کوشید.
بخش قابل ملاحظهای از فرهنگ و معارف بشری در فرایند سفرهای علمی – سیاحتی شکل میگیرد. نوشته حاضر گزارش سفری است که نویسنده در مدت اقامت خود در هند و دیدارهای علمی با اشخاص مختلف از جمله دکتر نجفی رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در هند و دکتر خواجهپیری (مسئول مرکز نور) و آشنایی با فعالیتهای رایزنی جمهوری اسلامی داشته، که آن را مکتوب نموده است. ایشان بر این نکته اهتمام دارد که سرزمین تاریخی هند وامدار تمدّن بزرگ اسلامی است.
منبر مشهور به صاحبالزمان در ایوان مقصوره مسجد گوهرشاد مشهد قرار دارد. این منبر چهارده پلهای بدون استفاده از میخ از چوب گردو و گلابی ساخته شده است. این اثر هنری فاقد تاریخ ساخت است، ولی احتمالاً هم زمان با تأسیس مسجد گوهرشاد ساخته شده و نام سازندۀ آن «سلطان حسن بن نجار کرمانی» است. منبر یاد شده در سال 1325ش تعمیر و مرمت شده است. دو کتیبه به خط ثلث یکی در سمت راست عرشه به مضمون: «الخطبه و وعید المؤمنین» و دیگری در تختۀ جلو پلۀ اول منبر با عبارت «سلطان حسن بن نجار کرمانی» وجود دارد. از دیرباز تصور شیعیان بر این بوده که حضرت صاحبالزمان هنگام ظهور بر آن جلوس خواهند فرمود.
دائرةالمعارف قرآن کریم یکی از آثار مهم و ارزشمند مرکز فرهنگ و معارف قرآن کریم است. نویسنده ضمن یادکردی از آن به عنوان اثری گرانسنگ، کمنظیر و بلکه بینظیر، مواردی را در باب نقد این اثر، در مقاله تبیین کرده است از جمله: ناهماهنگی در مقالات همسو، کمتوجهی به موضوعات میان رشتهای، ساماندهی نامناسب، عدم بهرهمندی از اندیشههای جدید و خروج موضوعی.
unavailable